سادات ولایت بامیان

ولایت بامیان و ولسوالي هـاى تابعـه ى آن اکثـرا سـادات موسـوى نـسب، از فرزنـدان »میـر سـید علـى سبزوارى مشهور به میر سیدعلى یخ سـوز« را در خـود جاى داده و عـده ى کمـى از »سـادات حـسینى«اعقاب »سلطان سید احمد کبیر« که از خربید بهسود به آن جا مهاجرت نموده زندگى مىکنند. همان گونه که قبلاً نیز یاد آورى نمودیم میر سید على سبزوارى )که او را میر سید على پوست پـوش و میر سید على یخ سوز نیز مىگویند( سرسلـسه ى سـادات موسـوى نـسب افغانـستان اسـت. او از اولاد واعقـاب عــالم ومحــدث بــزرگ امــامزاده موســى ابوسـبحه ابــن ســید ابــراهیم مرتــضى ابــن امــام موسي الکاظم(ع) ميباشد، قبر شریف این سید بزرگوار در بامیان قـراردارد، همچنـین آرامگـاه نـوه اش میر سید هاشم نیز در همان جا است. میرسید على سبزوارى داراى چهار فرزند بنامهاى: میرسیدحسین، میرسیدجعفر، میرسید آك و میرسید عبدالصمد ولى مىباشند، و یکى از نوههاى میرسید على یخ سوز میر سید هاشـم هـست، او نیـز هماننـد میـر سـید علـى یـخ سـوز در بامیـان داراى زائـرین و هـوادارانبسیارمىباشد. سادات میرسید حسین»میرسید حسین « که در بامیان مدفون است و فرزندان او هـم غالبـا در بامیـان سـاکنند؛ شخـصیتهـاى مشهورعلمى و ملّى »سادات میر حسین « عبارت اند از:مرد عارف و صاحب کرامات »سید اللّه داد« ؛ »سید عـسکر بامیـانى« ؛ »سـید کرنیـل« ؛ سـید عبـدالعلى زوار؛ سید عبدالحسین تحویل دار؛ سید علم ورسى؛ آیت اللّه سـید اصـغر مـروج، ) فعـلاً در عـراق بـه تدریس و تربیت طلاب علوم دینى اشتغال دارد ( حجج اسلام سید ظاهر زکى؛ سید نعمت اللّه جوادى؛ عادلى بامیانى …

سادات میر سید جعفر»میر سید جعفر« که در چهاردهى غوربند پشت بازار مدفون و داراى گنبد و بارگاه هست اولاد ایـشان متفرقند از جمله: آیت اللّه سید محمد حسین مقدس، که در زمرهى رجال افغانستان به حساب مىآید، میرعلى گوهر، شخصیت مبارز و مجاهد از سیاه گرد غوربند که پس از چهارده سـال زنـدانى سیاسـى همراه بـا مرحـوم علامـه بلخـى، در دورهى یـازدهم شـوراى ملّـى، در دوران سـلطنت ظـاهر خـان بـه نمایندگى از مردم غوربند به پارلمان راه یافته ومصدرخدماتى شد. »سادات جنگ اغلى« ولایت بغلان، »سـادات گنبـد« دره سـرخ، »سـادات قـول خـویش« از مرباطـات بهـسود کـه مـشهورترین فرزنـدان »میرسیدجعفر« در »قل خویش« خطیب شهیر حجت الاسلام والمسلمین آقـاى مـشکات فرزنـد حجـت الاسلام والمسلمین عبدالمطلب موسوى هستند، بخشى از »سادات شـیخ علـى«، »سـادات دره جـرف و دهن جرف و… مرحوم سیدعلى میرزا مجید پدر دکتر سید عسکر موسوى از قوم سرخ و همچنین سید شاه حسین ملک، سید خزانه دار از این طایفه هستند، معروفترین شخصیت دیگر این شاخه، مرحـوم سید عبدالرئوف قوماندان حزب اسلامى که در اثر سرطان خون در عربستان سعودى از دنیا رفت و درهمان جا دفن شد.
میرسید عبدالصمد ولى
»میر سید عبدالصمد خان ولى« که کوچکترین پسران میرسیدعلى سبزوارى است و سـاکن دره سـیدان )فره گرد( غوربند که ساکنان آن همـه از مـردم هـزاره بـوده و در همانجـا مـدفون ومرقـد شـریف آن بزرگوار در میان مریدانش از احترام خاصى برخور دار است، بارگـاه امـامزاده سـید عبدالـصمد ولـى« توسط یکى از نوادگانش )موسوى ایمکه( تجدید بنا و مسجد براى زواران ساخت و ساز نموده است.از جمله فرزندان »سیدعبدالصمد ولى« مشهور به »سادات ایمکه« دره تـرکمن مـىباشـند کـه آنهـا از غوربند مهاجرت کردهاند، شخصیتهاى علمى و ملى آنها عبارت اند از: سید میرولى، سید اکبر شـاهفرزند سید بهادر شاه، سید فقه اللّه، سید صالح، سید فقیرشاه، سید محمد حـسن فرزنـد سـید اکبرشـاه، سید محمد حسین فرزند سید محمد حسن حجت الاسلام والمسلمین موسوى ایمکه فارغ التحـصیل از حوزات علمیهى مشهد، قم و نجف اشرف مىباشد، او علاوه برخدمات اجتماعى در بعد علمى مدرسه دینى، تحقیقاتى در علوم حوزوى و انساب از خود به یادگار دارد، که اسامى نامبرده از جملـه مـشاهیر »سادات ایمکـه« دره تـرکمن هـستند، »سـادات بالاحـصار« دره سـیدان )فـره گـرد( کـه مرحـوم سـید ابوالحسن، ملاّ سید عبدالحسین، سید آقاجان )که درعصر اختنـاق خـود را بـه مـشهد مقـدس رسـانیدهوشجره نامه أش را بنظر بزرگان علمـى آن عـصر مـىرسـاند.(، حـاج سـید غـلام قـادر و انجنیـر سـید اسماعیل که در وزارت اشتغال دارد، همچنین سید محمد اکبر موسوى فرزند سید صفر على از جوانانفعال، متدین، روشنفکر و کـار آمـد در حـال حاضـر در لیـسه غوربنـد سـیاه گـرد )دره سـیدان( معلـم مى باشد.
»سادات کرو« بخشى از »سادات پلخمرى«از اولاد » عبدالصمد ولى« مي باشد كه شخصيت هاي مشهور این شاخه عبارت اند از: ملایعقوب على، سید مرتضى، حاج سید عبدالرسول که هم اکنـون در دهن غورى ساکن هستند و عدهاى از این سادات بزرگوار در حوازات علمیـه قـم و تهـران بـه دروس حوزوى اشتغال دارند.
میر سید آکه»میرسید آکه« در خوجه قبرغه دره صوف مدفون است، واعقاب او به مذهب عامـه هـستند و بـه چنـد قبیله منقسم مىشود که معروفترین آنعبارت اند از: شـاخههـاى عبـداللهى، حیـدرخانى، اسـداللهى،مرزائى که بخشى از اینها در دره صوف وبخشى در ارچه توى سـانچارك سـاکنند یکـى از مـشاهیر »سادات میرسید آکه« مداح اهل بیت)ع( سید ابوالحسن موسوى )مشهور به سید کلنگگ( مى باشد.
سادات عراق
منطقه عراق در ولسوالی شـیبر ولایـت بامیـان موقعیـت دارد؛ ایـن منطقـه از آب و هـواي دل انگیـزي برخوردار است؛ از لحاظ جمعیتی نفوس قابل توجهی دارد. در این منطقه سادات محترمی زندگی می نمایند که به سادات عراق مشهورند. نام عراق پس زمینه تاریخی دارد؛ برخی میگویند که این منطقه اسلحه خانه بوده و برخی دیگر بر ایـن عقیده اند که عراق » انبار« بوده است؛ اما احتمالا عراق همان » یراق« باشـد کـه واژه اي ترکـی اسـت، یراق به معنی اسلحه سپاه می باشد. سادات عراق به تدریج از مرکز شیبر وارد این منطقه شده انـد و در ابتـدا چنـد خـانواده محـدود بـیش نبودند.
بعد ها سه خانواده مهم در این منطقه توسعه یافتند و به تدریج به کابل و همچنان به کشورهاي خارجی ماندگار شدند. سید خواجه شاه فرزند سید نعمت شاه از جمله سادات مشهوري بود که سید احمد شاه و سید حسن شاه از این پدر بودند سید احمـد شـاه فـردي روشـنفکر، سیاسـتمدار و آگـاه بـود کـه از طفولیت در کابل در کنار دیگر شاهزاده گان و بزرگان به تحصیل و فراگرفتن تعلـیم مـصروف بـود و بعد ها مدارج بالاي حکومتی و مناصب عالی در حاکمیت شاه امان االله غـازي را پیمـود و سـید حـسن شاه که از بزرگان این قوم به حساب می آید که در عرصه مسائل قومی نفـوذ فـوق العـاده اي داشـت.
اکثریت مردم شیبر از مریدان فرزندان سید خواجه شاه به شمار می آیند.
سادات عراق منسوب به شاه قلندر می باشند کـه پیـشینه تـاریخی طـویلی دارنـد، شـاه قلنـدر از جملـه سادات معروف و مشهوري بودکه بنابه نفوذ فوق العاده وي در میان مردم براي حاکمان آن دوره یک خطر محسوب می گردید بدین سـبب از کابـل بـه میـدان وردك تبعیـد گردیـد، البتـه از اعقـاب ایـن بزرگوار بعد ها ساداتی از بهسود به سوي بامیان حرکت کردند که تعدادي از این سادات در میانـه راه بنابر مصلحت هایی در پغمان ماندگار شدند و مابقی مقصد بامیان را انتخاب نمودند.
سادات بِرگلیجبِرگلیج نام ازبکی است، »بِر« به معنی یک و »گلیج« بمعنـی دره یعنـی یـک دره( شـاه بقـا جـد اعلـی سادات بِرگلیج و از اعقاب سید شاه دلیر که در لـولنج مـدفون اسـت مـی باشـد، در دوران حاکمیـت ازبکیه1 این سید بزگوار براساس دعوت مردم تاجک غندك از لولنج به آنجا می آید، شاه بقاه یـک فرزند بنام شاه خواجه خان داشته و از او سه پسربنام هاي شاه عباس، شاه طهماسب و شاه عـسکر بـود،این سه برادر پس از وفات پدر نزد جد شان می ماند، و قتی که شاه بقاه وفات می کند، این سـه بـرادر که شاه عباس بزرگتر آنها بوده از غندك حرکت می کند و می خواهند بـه وطـن اصـلی شـان لـولنج برگردند، این ها در همان دوران ازبکیه وقتی از کوتل نیرو می گذرد به بِـرگلیج مـی رسـد، یکـی از فرماندهان ازبک بنام میرقچلی بیک حاکم آن منطقه بوده وقتی که این سه بـرادر از همـان منطقـه مـی گذشت، حاکم ازبک تبار همان روز نذر و خیرات داشته و به افرادش دستور می دهد که این سه نفـر را بخواهند تا غذا بخورند، گفته می شود که حکمران یک اولاد مریض صـعب العـلاج داشـته کـه او پس از صرف غذا از مردم قریه می پرسد که آیا در میان شما سید و یـا مـلا هـست کـه دعـا نمایـد تـا فرزندم شفا پیدا کند؟ مردم می گویند نه خیر کسی نیست، در این لحظه شاه عباس می گوید که مـن سید هستم، فرمانده ازبک می گوید من به سادات عقیده دارم و از او می خواهد که دعا کند، سید هم دعا می کند، به برکت دعاي او مریض این حکمران شفا می یابد، پس از آن حکمران ازبـک تبـار از این سه سید می خواهد که در این منطقه بماند و منطقه ي بِرگلیج را به اینها تسلیم می کند وقتی دوره ازبکیه به پایان می رسد، شاه عباس مردم را جمع می کند و می گوید: این منطقـه را ازبـک بـه زور از شما گرفته و من هم دعا کردم مریض وي شفایافت و حال که او رفته، این منطقه حق قانونی شما مـی باشد و ما به منطقه آبائی مان می رویم، مردم می گوید وقتی که ازبک به سادات نیاز داشـت و مـا بـه مراتب بیشتر از او به سادات نیازمندیم، به هیچ وجهه نمی گذاریم که شما از اینجا بروید و بعـد از آن سادات در بِرگلیج ساکن می شوند و هم اکنون تیره سادات بِرگلیج از فرزندان سید شاه عسکر و شاه طهماسب می باشند.
سادات یکاولنگ
در ولسوالى یکاولنگ بامیان »تولّى« و »قاضیان« مشهورترین سادات حسینى نـسب ازفرزنـدان سـلطان سید احمد کبیر هستند. ازجمله سادات مشهور »تولّى«، سید شاه میرزاحسین خان است کـه از موقعیـت مهم اجتماعى برخور دار بود، مردم یکاولنگ او را به دیدهى احترام مىنگرسـتند، او علمـاء ومـدارس دینى را مورد حمایت مالى خویش قرار مىداد، امور مردم را بـه حکومـت محـول نمـىسـاخت، تمـام مشکلات مردم را باسرپنجهى تدبیر ودرایت خودحل و فصل مىکرد. اوهمواره یک روحانى درمنزل خوداستخدام مىکرد. درهمین راستا آیـت اللّـه العظمـی سـید محمـد حـسین مقـدس را از بامیـان بـه یکاولنگ دعوت نمود.
(سادات شاه على )مشهور به علیک
مشهورترین »سادات شاه على« »یکاولنگ« عبارت اند از: آیـتاللّـه حـاج سـیدمحمد یکـاولنگى، وىمعروف ترین پسرشاه ابراهیم است. ایشان عارف، پارسا، صاحب کرامت و خدمت گـزار مکتـب امـام صادق)ع( بود، حاج سید محمد یکاولنگى بعد از پایان سطوح عالیـه، بـه منظـور فراگیـرى سـایر علـوم متداول عازم بخارا شد، بعد از مدتى آهنگ نجف اشرف نمود، سالهاى درازى در آن جا بـه کـسب علوم مختلفه پرداخت. سپس به وطن بازگشته و در مناطق مختلـفکـشور، مخـصوصا ولایـات سـمت شمال مانند: بلخ، جوزجان و سرپلبه خدمت پرداخت او با تأسـیس مـدارس علمـى )از جملـه مدرسـه چهار باغ سرپل( شاگردان زیادى تربیت نمود. یکى از شاگردان مشهورایـشان آیـت اللّـه سـید محمـد حسین عالم بلخابى مىباشد.
سادات بند امير
در داخل محدوده پارك ملی بیش از بیست قریـه وجـود دارد. در قـسمت مرکـزي پـارك ملـی و درمنتهی الیه بند هیبت یک بناي تاریخی وجود دارد که قدمت آن به حدود صد سال می رسد معروف و مشهور به » مزار بند امیر« می باشد، در کنار بقعۀ مذکور آرامگاه چند تن ازبزرگان واجداد سادات بند امیر قرار دارد، از آن جمله آرامگاه سید علی حسن حاجی و شاه سید شاه که هر دو از اجـداد سـادات قریه جارب کشان هستند، قرار دارد.
سادات سولج»سولج «در قسمت انتهایى ولسوالى یکاولنگ بوده وشامل چند قریه مىباشـد ایـن منطقـه مـشرف بـه درهى بلخاب است. »ساداتى« در آن منطقه زندگى مىنمایند که آنان را »سادات سـولج« مـىگوینـد.آنها مردمان محروم وزحمت کش هستند، و از فرزندان سید شاه سعداللّه ولى هستند، نـسب شـان بـه حسین اصغرابن امام زین العابدین)ع( منتهى مىشود، مردم از نقاط مختلف بـه زیـارت مرقـد ایـن سـید بزرگوار مشرف می شوند، تعداد »سادات سـولج« خیلـى زیادانـد)آنهـا در حـدود دهـزار خـانوار مـی رسند(، از میان آنان شخصیتهاى جهادى کم نظیر و پـیش گـام، عیـارمرد وآزاده برخواسـتهانـد. پیـر صاحب دلى که از شهداى آغاز جهاد علیه کمونیستها بنام »سید محمد على« )مشهور به سید لَم لَـم( مىباشد،ازمیان »سادات سـولج« برخاسـت. سـید لَـم لَـمبـار دیگـر بـر دلاورى و شـهامت آنـان صـحه گذاشت، او در سنین کهولت و پیرى کار صدها جوان غیرت مند را انجام مىداد. اوعلاوه بر ایـن کـه سالیان متمادى در درهى سولج علیه فتنه جویان مشهوربه فرزندان »سیف« جنگیده وآدم فروشان سمت شمال راکه فرزندان مردم را از مسیر یکاولنگ و بلخاب به سوى مزار شریف و بخارا انتقال مىدادنـد، سرکوب نمود؛ در جهاد مقدس مـردم یکاولنـگ علیـه رژیـم دسـت نـشاندهى روس اشـتراك نمـوده وطلایهدار جهاد آن سامان شد. او آخرین مرمى اش را به سینهى مزدوران روس شلیک کـرد وبعـد ازفتح ولایت بامیان در ثور 1358 )ه ش« در معرکهى جهاد به سـن هفتـاد و پـنج سـالگى جـام شـهادت نوشید.2 درارتباط با جهاد و افتخارات سید محمدعلى )لَم لَم( سرودههاى حماسى فروانـى گفتـه شـدهکه ازباب نمونه چند مصرع ازآن را دراین جا مى آورم:
خداوندا دلم را غم گرفته دلم در سوگ لملم غم گرفته
سید لملم پلنگ کوه بابا. به مرگش بامیان ماتم گرفته
سید محمدعلى لَم لَم از چنـان ابوهـت وشـجاعت برخـور دار بـود کـه موضـوع افـسانههـا شـد، او درفتوحات آغازین جهاد باچنان شجاعت ودلاورى در قلب دشمن پیش روى مىنمـود کـه مـردم خیـال مىکردند که تیر در او اثر نمىکند.2 یکى دیگر از شخصیتهاى مشهور »سادات سولج« حجت الاسـلام والمـسلمین سـیداحمد مـصطفوى مىباشد، او فارغ التحصیل از حوزههاى علمیـهى نجـف اشـرف وقـم بـود کـه پـس از تجـاوز ارتـش شوروى سابق به افغانستان در جهاد اسلامى نیز سهم فعـال داشـت، اودر سـال 1365 )هـش( در حـینسخنرانى در زادگاهش به شهادت رسید یکی از فرزنـدان ایـن شـهید بزرگـوار، خـانم ، از زنـان فعـال سیاسی و فرهنگی کشور که هم اکنون عضو مجلس سناي کشور می باشد. از دیگر شخصیت هاي سلج سید اسحق علی از همرزمان شهید سید لم لم و حجت الاسلام والمسلمین سید علی عطا مروج مسئول مدرسه دینی باقرالعلوم)ع( که سالیان متمادي در خدمت آن مردم بوده اند.
ولسوالي ورس و پنجاب
در ولسوالی ورس و ساحات ماحول آن که سابقاً به نام دایزنگـی معـروف بـوده اسـت، چنـدین دسـتهطوایف سادات مهاجرت نموده و متوطن شده اند کـه مـی تـوان از سـادات دره ورس سـادات پیتـاب جوي، سادات غرغره و بینی غول، سادات تگا و غار، سادات اخضرات ، تكاب برگو غیره نام برد. سادات درة ورس قسمت عمده از اولاده میر سید علی سبزواري مشهور به یخ سـوز مـی باشـد کـه در ابتدا در درة سرخ که مربوط به ولسوالی سرخ پارسا ساکن بوده اند و مرقد هاي میـر سـید عطـا و میـر سید امین و غیره از فرزندان میر سید جعفر که هنوز در درة سرخ مشخص می باشـند، کمـی بیـشتر از دوران عبدالرحمن خان، قاضی شاه غلام حسین و برادرش شاه عالم، فرزندان میر سید علی نقی فرزند میر سید امین از ساحات پروان به ساحات ورس مهاجر گردیده و در آنجـا متـوطن مـی شـوند از شـاه غلام حسین سید عالم شاه ورس و فرزندان او مانند مرحوم سید جعفر کربلایی و سید طیب صـابري و غیره باقی مانده اند که آقاي سید محمد موسوي کامل فرزند سید طاهر از ایـن شـاخه اسـت و از شـاه عالم سید شهنشاه باقی مانده اند . که فرزندان او شاه محمد علی خیاط و سید صـادق کربلایـی و سـیدعبدالوهاب رحمانی فرزند سید شاه محمد خیاط ازاین تیره می باشد. اما رشته اي از سادات ورس و سادات پیتاب جوي مربوط به سادات قندهار می باشد که در عهـد میـر ناصر بیک ورس از قندهار به ورس منتقل شد و متوطن گریده اند دو برادر به نام هاي سید میر احمد و سید اکبر از قندهار به ساحات ورس می آیند و میر علـی احمـد بـه دلیـل صـداي خـوب در روضـه و مناقب خوانی مورد توجه حکماي محلی و میران دایزنگی قرار می گیرد . و با خواهر میر ناصر بیـک ورس ازدواج می نماید . که سید اکبر شاه معروف و علی حسین شـاه و علـی اکبـر شـاه و اولاده آنهـا مانند حاجی شاه غلام حسین و شاه عزیز و شاه سلطان و اولاده باقی مانده از آنها در ورس از این تیـره می باشند . اما برادر دومی ) سید اکبر ( جد سادات را قول به پیتاب جوي می باشد که از افراد مشهور آنها شاه عسکر و شاه حیدر، شاه علی جان و شاه طاهر و غیره می باشند و مرحوم شـاه مـدار وکیـل و شاه سید علی و شاه اسحق و شاه سید حسین و سید محمد حسین و سید امـین معلـم و شـاه علـی اکبـر معلم و باقی آقایان پیتاب جوي به این تیره مربـوط مـی باشـند و از شخـصیت معـروف آیـت االله سـید محمد محقق، فرزند سید مختار دایزنگی، ساکن نجف اشرف هم از سادات راقـول پیتـاب جـوي مـی باشند؛ او اصالتا از »سادات گندگان قندهار« است که اجدادش از آن ناحیه به مناطق مرکزى کوچیـده و ولسوالى »ورس« را براى سکونت برگزید. او سالیان متمادى در حوزه علمیه پربار و پرشـکوه نجـف اشرف دانش اندوزى کرده و مصدر خدمات فراوان در مناطق مرکزى گردید. و هکذا شاه طاهر کربلاي از راقول به دره ورس مهاجر شده و شاه نبی حاجی پسر شاه طاهر کربلایـی با خواهر سید علم شاه ورس ازدواج نمـوده و ثمـره ایـن ازدواج مرحـوم آیـت االله سـید علـی بهـشتی ازپیشگامان جهاد و رئیس شوراي انقلابی اتفاق و سایر برادرانش می باشد که در ورس ساکن شده اند . علاوه بر مـوارد یـاد شـده در سـاحات مختلـف ورس از جملـه دره ورس و تخـت ورس طـوایفی از سادات قندهار وجود دارند. از افراد مشهور آن در گذشته سید قنبر شاه موسی شاه داود، سید بابر شاه، سید علی حسن شاه و شاه قاسم و برادرانش شاه موسی، میر احمد شاه و غیره بوده کـه اولاده آنهـا در ورس می باشند و تعدادي هم در ایران مهاجر گشته اند. و می توان از سید جهان توحیدي و سید باقر میر احمد شاه و غیره نام برد . سادات قره غجور تخت ولی لی قول پتوي تخت از سادات یکاولنگ مـی باشـند. و همچنـین سـادات دره تگا و غار ورس و شیو قول ورس مانند سادات لگو و سایر مناطق شیوه قول از سـادات یکاولنـگ هستند و از چهره هاي شاخص آنها افراد مانند مرحوم حاجی شاه محمد دیـن و حـاجی احمـد شـاه و غیره می باشند .
سادات جوي تموي سرخ جوي ورس از سادات لنگر می باشد و یک قسمت از سادات سرخ کـاوك ورس، از دود مان مرحوم شاه کاظم حسین آقا می باشد.
سادات اخضرات از دودمان میر سید علی یخ سوز هستند و از افراد شـاخص آنهـا در گذشـته مرحـوم حاجی شاه موسی و حاجی شاه عیسی و حاجی یاقوت شاه و حاجی آقا گـل مـی باشـند . و فعـلا مـی توان از شاه سید امین، شاه عوض، باقر شاه، اخضراتی، و سید جان آقا و سید جعفر نام برد . سادات غر غره و بینی غول تخت، در اصل از دودمان میر سید علی یخ سـوز مـی باشـند کـه در آنجـا متوطن گشته اند و از افراد شاخص آنها در گذشته مرحوم شـاه عـوض حـاجی ، و شـاه سـاقی ، سـید اراهیم، و غیره بوه و فعلا می توان از انجینیر سید حبیب، سـید ابـراهیم ، سـید علـی، سـید ظـاهر، سـید شهشناه، سید جمال و غیره نام برد. دسته اي دیگر از سـادات ورس فرزنـدان مرحـوم شـاه تقـی مبـارز مشهور می باشند که در اصل از باد آسیاب بهسود به نرگس پنجاب نقل مکـان داشـته و اولاده اش در سراب ورس آمده اند و سید امین، سید چمن، سید ظاهر، سید جواد ، سید حبیب و غیره از ایـن دسـته اند یکی از فرزندان مرحوم شهشناه برگلیج بامیان به نام قاسم شاه در ورس زندگی می کرده و اینها در اصل از سادات خوات و شاه برهنه می باشند و شاه محمد حسین تعویض نویس و سـید رضـا قاسـمی، شاه حسن، سید رضا بخش، سید امیر شاه از این شاخه هستند.1سید محمد علم شاه، )آقاى پادشاه( از ولسوالى ورس که علاوه بر نفوذ مردمى انسان هنر دوست بود.
سادات تكاب برگ
اعقاب مرحوم سید بزرگوار و صاحب کرامت مرحوم سید شاه ولی که بـه اثـر ظلـم وشـکنجه حکـام وقت از دره مهربان فراري شده و به نقاط مختلف افغانستان پراکنده گردیده انـد، و از جملـه فرزنـدان آن بزرگوار سادات محترم دره مهربان، ( سنگلاخت)به طرف ولسوالي پنجاب ولايت باميان مهـاجرت نمـوده و در ولسوالي پنجاب به “تول شاه تقي” مشهور هستند كه در مناطق تكاب برگ و ني قول سكنا گزيدند که شاه نوروز کربلایی سر سلسله این تیره میباشد
كه از مشاهير و اشخاص شاخص آن در گذشته سيد شاه تقي مبارز شاخص در جنبش هاي زد استبدادي بود كه در زندان پلچرخي به شهادت رسيد
همچنین سید شاه موسى از جمله مبارزین ملّى و عیاران مشهور قریه ى تگـاب بـرگ ولـسوالى پنجـاب ولایت بامیان ازدیگر چهرههاى این قوم است.
دیگر شخصیت هاي اين تیره عبارت است از شاه علی اکبر شخصیت شجاع و مبارز سید میر آقا متنفذ قومی و شخصیت خدوم از چهره هاي تاثیر گذار در میان مردم پنجاب از محبوبیت خاص برخوردار بود و همچنان سید سکندر موسوی شخصیت مبارز و تلاشگر که بعد از پایان دادن تحصیلات در آکادمی نظامی تاشکند حضور فعال در خیزش های مردمی به عنوان عضو شورای اتفاق انقلاب اسلامی و مورد اعتماد مرحوم آیت الله بهشتی در جبهات جهادی حضور داشت و نیز وی یکی از اعضای موسس هیئت های عزاداران حسینی مهاجرین در ایران و پس از تشکیل حزب وحدت از همکاران نزدیک شهید کاظمی بود.
سادات بخش هاي شرقی ولسوالی ورس
دره اي که از غرغري پنجاب شروع شده در ساحل این دره که دو تاسه روز پاي پیـاده تـا چهـار صـد خانه شهرستان ادامه دارد. دراین فاصله هرچه مربـوط ولـسوالی ورس میـشود ومـسکونه اهـل سـادات منسوب به شاه برهنه )سید احمد کبیر یکه ولنگی( این مناطق اند. جمعیت سادات بصورت پراگنده یکی دو خانوار در هر منطقه وجود دارد. ناگفته نبایـد گذاشـت کـه در دوران جهاد یک تعداد این جمعیت بسوي شهرها وممالک همجوار رفته اند. ونیز باید یاد آورشـد که سادات شاه برهنه اي ماحول دره سلطان رباط وهلمند قطعا به سید عارفین به سید هاي شـاه برهنـه اي سادات کجاب بهسود وصل می شود.2 تیره ي دیگر از سادات که سرسلسله آن بنام شاه صـاحب داد مـی باشـد،آنها از بـام سـراي بامیـان بـه منطقه بندغل تخت هجرت نموده و در آن منطقه ساکن می گردد، از مشاهیر این تیره عبارتند از: شـاه کلبی حسین، شاه عبدالحسین، شاه حیدرحاجی، شاه علی حسین کربلایی، شاه ابراهیم کربلایی و شـاه موسی که همه از بزرگان و شخصیت هاي متنفذ و اجتماعی آن منطقه بودند وشاه عبدالحـسین اربـاب منطقه قول پتو و تخت و شاه علی حسین ساکن سر غرغره ارباب منطقه پتو وپاي بوم بودند و هرکدام این بزگواران خدماتی فراوانی را در جامعه خویش نمودند

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

منوی مطالب

آخرین مطالب

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید