سادات سنگلاخ
درین بخش مختصر به تاریخچه ورود سادات به افغانستان پرداخته و در فصل های بعدی ، در مورد سادات سنگلاخ توضیحات مختصری را ارائه میدهیم تا عزیزان خواننده بیشتر با سادات غیرتمند و مجاهد سنگلاخ آشنایی پیدا کنند. امید که گامی باشد برای شناخت هر چه بیشتر سادات خصوصا برای نسل جدید سادات تا از شجره و سلاله پاک سادات و شخصیت های بزرگ سادات در افغانستان معرفت زیاد تری کسب کنند.
فصل اول : تاریخچه ورود سادات به افغانستان.
سادات عبارت از نسل پاک و پرافتخار پیامبر گرامی اسلام میباشند که از طریق ازدواج امیرالمومنین علی علیه السلام با بی بی فاطمه زهرا ادامه پیداکرده و تا صف قیامت ادامه دارد. مهاجرت امام زاده ها و اعقاب آن که عبارت از سادات میباشند در دوران اموی ها و عباسی ها اتفاق افتاد. که از دست ظلم و جور حاکمان اموی و عباسی راه مهاجرت را در پیش گرفتند. بعد از واقعه المناک کربلا و به تعقیب آن شهادت زید شهید، پسر زید شهید سید یحیی در افغانستان تبعید شد و در همین جا به شهادت رسید. همچنان عده ای از خانواده بنی هاشم و قبیله های ربیعه و یمانی در بلخ و سایر بلاد افغانستان هجرت نمودند.
تمام سادات که در افغانستان مسکن گزین شده اند به دو بخش بزرگ تقسیم شده اند:
۱- فرزندان امام زین العابدین
۲- فرزندان امام موسی کاظم ع . که سلاله اولی بنام سجادی و سلاله دومی بنام موسوی یاد میشوند .
بیشترین تعداد سید ها در افغانستان بعد از حمله مغول ها به افغانستان آمده اند. که افرادی که بعد از حمله مغول ها به افغانستان آمده اند شامل شش نفر از سادت بزرگ و پاک نفس میباشد.
۱- سلطان سید احمد کبیر : مدفن آن در هرات است. سلطان سید احمد کبیر دو پسر داشت . یک پسر آن سید عابدین نام داشت که سادات سنگلاخ از اعقاب سید فقیه مجتهد زاهد حضرت آیت الله العظمی سید شاه قباد ولی حرمت الله علیه اولاده آن میباشد.
پسر دیگر آن سید عارفین نام داشت که پسر کوچک آن بنام شاه یحیی قلندر یاد میشد که سید بزرگوار و دارای کرامات زیاد بوده و دارای مریدان زیادی بوده است. سادات لولنج ، شیخ علی ، ترکمن ، دو آب غوربند همه از اولاده شاه یحیی قلندر میباشند.
۲- میر علی سبزواری : مشهور به میر سید علی یخ سوز. که نسب شان به امام موسی کاظم ع میرسد. که در مرکز بامیان زنده گی میکرده و نواسه اش میر هاشم نام داشت. اولاده ایشان در بامیان ، سمت شمال ، غزنی ، کابل و قندهار و هرات سکونت دارند.
۳- سید حسین جلال الدین بخارایی : که در کرخ هرات میزیست و اولاده آن سادات فعلی هرات و قسمت های از بلخ میباشند.
۴- میر سید علی ولی: در دره بلخاب میزیست و اولاده آن سادات فعلی قسمت های از بلخ میباشند.
۵ – سید علی نامی : نسب اش به امام جعفر صادق ع میرسد.
۶- سید حسن : مدفن آن مشخص نیست. سادات قرا^ ، جنگ اوغلی ، و کرو در ولایت بغلان از اولاده شان میباشد.
سادات سنگلاخ از نسل «سید فقیه مجتهد زاهد شاه قباد ولی» و برادرانش بخصوص «شاه ولی» (شاه والح) و «شاه شریف» هستند. بیشتری اولاد سید شاه قباد ولی در سنگلاخ هستند، اما عدهای زیادی از آنها در شمال و مرکز افغانستان پراکنده شدهاند. چنان که «سید خواجه شاه»، جد سادات «تنگی دهن خاکریز» در «درهٔ ترکمن» از سنگلاخ به آنجا رفته است. اکثر سادات «دایمیرداد» از اعقاب سید شاه قباد ولی و سنگلاخی تبار هستند و در مناطق «موچی»، «بیانات» و «قول گردی» سکونت دارند. در «قول خویش» نیز سادات سنگلاخی تبار حضور دارند و سادات «جوقول درهٔ میران»، «باغ لنگگ» و «خاک آغه» از اولاد سید شاه قباد ولی هستند
امروزه از اولاد سید شاه قباد ولی حدودا ۲۵۰ خانوار فقط در یک نقطه از دره صوف زندگی میکنه و در سمت شمال و بالخصوص مزار شریف نسبت به گفته ها و شنیده ها بالغ بر هزار خانوار از سادات که سنگلاخی تبار هستند که از اولاد شاه قباد ولی زندگی میکنند
ساداتی که از نسل شاه ولی (شاه والح) هستند در حال حاضر در سنگلاخ حضور ندارند، به عقیده برخی از مردم محلی ممکن است دلیل این عدم حضور آن باشد که فرزندان سیدشاه ولی در اثر حملات خارجی به تنگی درهٔ سنگلاخ مجبور به مهاجرت شدهاند. اعقاب شاه ولی به مرور زمان در مناطق مختلف از جمله بامیان، پنجاب، گنداب، مور، سرخ جوی ورس، سراب باد اورکه، تکتکه، قَرختک، و… مهاجر شدهاند
حضرت سید شاه قباد، فرزند شاه آل علی ملقب به «شاه عَلَیکه»، در قرن دهم یا یازدهم هجری در درۀ سنگلاخ دیده به جهان گشود. نسب سید شاه قباد بعد از سه واسطه به سید نظامالدین – مشهور به سید شاه بابا- که مرقدش در باغ لنگگ تکانه زیارتگاه است، و بعد از هشت واسطه به کربلایی سید احمد، ملقب به «شاه برهنه» در یکاولنگ
آن چنان که در کتاب «کشف الانساب» مرحوم حاج محمد علی شاه حسینی نسب سنگلاخی، در سال ۱۳۱۴ هجری قمری نوشته است، شاه قباد شخصیتی عالم، فقیه، عابد و پرهیزگاری بود که در زمان حیات و بعد از فوتش، مردمان مختلف از هر قوم و مذهبی کرامات و خرق عادات زیادی از آن عالم ربانی و سید عالیقدر مشاهده کردهاند(۲). مرقد سید شاه قباد که مشهور به «زیارت شاه قباد ولی» است قرنهاست که زیارتگاه خاص و عام بوده و به اذن خداوند شفا دهندۀ دردمندان و یاریکنندۀ حاجتمندانی است که از خدا به آبروی آن سید جلیل القدر و فقیه عالیمقام کمک میطلبند.
بامیان میرسد(۱).
آن چنان که در کتاب «کشف الانساب» مرحوم حاج محمد علی شاه حسینی نسب سنگلاخی، در سال ۱۳۱۴ هجری قمری نوشته است، شاه قباد شخصیتی عالم، فقیه، عابد و پرهیزگاری بود که در زمان حیات و بعد از فوتش، مردمان مختلف از هر قوم و مذهبی کرامات و خرق عادات زیادی از آن عالم ربانی و سید عالیقدر مشاهده کردهاند(۲). مرقد سید شاه قباد که مشهور به «زیارت شاه قباد ولی» است قرنهاست که زیارتگاه خاص و عام بوده و به اذن خداوند شفا دهندۀ دردمندان و یاریکنندۀ حاجتمندانی است که از خدا به آبروی آن سید جلیل القدر و فقیه عالیمقام کمک میطلبند.
بر اساس یک روایت شفاهی، سید احمد فرزند شاه نظامالدین (شاه سید بابا) که جد پدری سید شاه قباد بود، بعد از آن به سنگلاخ هجرت کرد که پدرش توسط اقوام درانی و خروتی به شهادت رسیده و زمینهایش غصب شد.
سید شاه قباد را پدرش در آوان نوجوانی توسط یک تاجر شیعه به ایران و از آنجا به نجف اشرف فرستاد تا در حوزۀ علمیه به تحصیل علم پرداخته و به تزکیۀ نفس مشغول شود. شاه قباد پس از سالها تحصیل به مقام عالی فقاهت و اجتهاد دست یافته و در وادی عرفان و اخلاق نیز گامهای بلندی برداشت.
شاه قباد بعد از تحصیل علم و عرفان در نجف به سنگلاخ برگشته و این مقارن حاکمیت صفویها در ایران و بابریها در هند بود. افغانستان امروزی نیز، میان این دو قدرت منطقهای تقسیم شده بود.(۳)
زمانی که شاه قباد از نجف برگشت در منطقهای که امروز شامل ولایتهای کابل، میدان، پروان و بامیان میشود، به علت نبود مراکز تعلیمی مذهبی و علمای برجسته، مردم از مذهب تشیع چیزی بیشتر از نام آن و یک سلسله اعمال که با خرافات هم آلوده شده بود نمیدانستند. سیدشاه قباد، چند کار مهم و زیربنایی انجام داد که عبارت بودند از :
۱-تبلیغ و تعلیم دین و مکتب اهلبیت اطهار(ع) از طریق تربیت عالم و اعزام مبلغ به مناطق مختلف شیعه نشین.
۲- تدوین رسالۀ عملیه برای رفع مشکلات شرعی، عبادی، اجتماعی و حقوقی مردم. رسالۀ عملیه سیدشاه قباد را مرحوم کربلایی ملا سید احمدعلی شاه که در سال ۱۳۳۲ در منطقه«سیاه پیتاب» چشم از جهان بست دیده و استفاده کرده بود. احتمالا این رساله در جمع کتابهای مرحوم حاج محمدعلیشاه حسینی نسب وجود داشته که متاسفانه فرزندان و نوههای ایشان آنها را بعد از کودتای کمونیستی هفت ثور از بین بردهاند. میتوان گفت که سید شاه قباد اولین فقیه و مجتهدی بود که در افغانستان رساله نوشت که متاسفانه چاپ نشده و به مرور زمان از بین رفته است.
۳- آباد ساختن سنگلاخ برای فرزندان و اعوان و انصارش. سید شاه قباد علاوه بر تدریس و تبلیغ و تربیت دینی مردم، برای آباد ساختن سنگلاخ و ایجاد زمینهای کشاورزی و باغها نیز تلاش کرد. چنان که کندن و بزرگ ساختن چشمه خواجه مبارک درۀ حصار – یکی از دره های فرعی سنگلاخ- که سبب افزایش آب رودخانه این دره شد
سیدشاه قباد، چند کار مهم و زیربنایی انجام داد که عبارت بودند از : ۱-تبلیغ و تعلیم دین و مکتب اهلبیت اطهار(ع) از طریق تربیت عالم و اعزام مبلغ به مناطق مختلف شیعه نشین. ۲- تدوین رسالۀ عملیه برای رفع مشکلات شرعی، عبادی، اجتماعی و حقوقی مردم. ۳- آباد ساختن سنگلاخ برای فرزندان و اعوان و انصارش. ۴-جلب محبت اهل تسنن و بخصوص اهالی درۀ میدان، با اخلاق پسندیده و کرامات ارزنده.
از خدمات ایشان به شمار میرود.(۴)
۴-جلب محبت اهل تسنن و بخصوص اهالی درۀ میدان، با اخلاق پسندیده و کرامات ارزنده. این از عظمت آن بزرگوار است که مردم میدان و بخصوص پشتونها به سادات سنگلاخ هنوز احترام میگذارند.
فرزندان حضرت آیت الله العظمی سید فقیه مجتهد زاهد حضرت سید شاه قباد ولی رحمت الله علیه
سید فقیه مجتهد زاهد حضرت سید شاه قباد ولی رحمت الله علیه، دو زن داشته که از یکی پسری بنام شاه محبت خان بوجود آمده و از دیگری یک دختر که نام او ثبت نشده است. احتمالا مادر دختر زن زیبایی بوده که از فرط زیبایی او را پری می خواندند، آن چنان که بر اساس گفتار و سخن هایی که سینه به سینه از بزرگان سنگلاخ منتقل شده است, حاصل ازدواج حضرت سید شاه قباد ولی رحمت الله علیه با پری در غار پرانداز درهی هلمند است. سرنوشت دختر حضرت سید شاه قباد ولی رحمت الله علیه معلوم نیست، شاید این دختر در کودکی فوت کرده باشد و قبر کوچکی که در کنار قبر حضرت سیدشاه قباد رحمت الله علیه وجود دارد متعلق به آن دختر باشد. مردم سنگلاخ به یاد دختر سید شاه قباد و شادی روح او سالانه دو بار نذر لب آب میدهند. این رسم در میان سادات سمت شمال هم وجود دارد که توسط سادات سنگلاخی الاصل رواج یافته و عمومی شده است. حتی شعر سیدمحمدعلم جد نویسنده، در مورد ملک ظفرخان جلریزی را نیز برخی در مزارشریف زمزمه میکردند بدون این که بدانند این شعر از چه کسی می باشد.
شاه محبت خان، تنها فرزند پسر سیدشاه قباد، در زمان خود حاکم شرع (قاضی) میدان که در آن زمان بخشی از کابل محسوب میشد بود. مرحوم حاجی محمدعلیشاه حسینی نسب سنگلاخی، که از علمای برجستهی زمان خود بود، در کتاب کشف الانساب، نوشته است که شاه محبت خان به ناحق کشته شده، اما چیزی در باره علت و چگونگی شهادت آن سید بزرگوار ننگاشته است.
شاه محبتخان، هشت پسر بنامهای شاه نوازخان، شاه فیروزخان، شاه جعفرخان، شاه شجاع خان، شاه بهادرخان، شاه وارث خان، شاه دلیل خان و شاه فیض الله خان داشت. شاه فیض الله خان بلا عقب بود و اولادهی شاه وارث خان و شاه دلیل خان در سنگلاخ ماندگار نشدند. بنابراین، در سنگلاخ از شاه محبت خان پنج پسر باقی ماند که اکثریت سادات سنگلاخ از نسل آنها هستند.
۱-شاه نوازخان
به نوشته حاجی محمدعلیشاه، شاه نوازخان مردی عالم، فقیه و حاکم شرع بود که مورد مشورت پادشاهان زمان قرار می گرفت. این شخصیت عالی مقام را افغان(پشتون)های غلجایی، بیگناه از روی حسد و تعصب به شهادت رساندند و سر آن بزرگوار را بریده با خود بردند، اما به گفتهی مردم، آن سر به ارادهی خداوند از اسارت کوچیها نجات یافته و به تن آن شهید در قبرش که در باغ آهنگران قرار دارد وصل شده است. والله اعلم.
۲-شاه فیروزخان
شاه فیروزخان، مردی شجاع، مبارز و عالم و صاحب کرامت بود که در مسجد سفید خروتی سفلی پیشنماز و مروج احکام دینی بود. شاه فیروزخان بعد از شهادت مظلومانه برادرش شاه نوازخان به خونخواهی او قیام کرد و یک تنه با هفتاد قبیله غلجایی در منطقه رمه تاله یورد در حصه اول بهسود که به میدان شاه مشهور شده است مدتها چنان جنگید که در جریان آن جنگها سرهایی زیادی از غلجایی ها از تن جدا شد. سردار خوشحال خان غلجایی مجبور شد بین اقوام خود و سید شاه فیروزخان میانجیگری نماید و به رسم افغانی یک دختر غلجایی را به نکاح آن سید درآورد. احتمالا سید شمشیر بزرگ و سیدشاهی از زن غلجایی شاه فیروز خان متولد شده اند. علاوه برآن افغانهای کوچی تعهد دادند که حق ندارند از حدی که فیروزخان در آهنگران تعیین کرده بود بالاتر در دره سنگلاخ رفته و از کوههای آن استفاده کنند و اگر خواستند از کوه های سنگلاخ استفاده کنند باید باج بدهند. باج کوه از آن زمان تاکنون رواج داشته و توسط کوچی ها پرداخته می شود و اگر کوچی ها باج ندهند حق ندارند از کوه های سنگلاخ از آهنگران تا آخر دره ذاکر استفاده نمایند. سرپیچی کوچیها از این قرار داد تاریخی که بدیهی شده و نیازی به سند کتبی ندارد تخلف و تجاوز محسوب می شود که سنگلاخی ها باید پیگیر آن باشند.
سیدشاه فیروز خان دارای هشت پسر بود که هرکدام از این فرزندان ابدال روزگار و منشا خدمت و تبلیغ برای دیگران واقع شدندو اسامی این بزرگواران به این شرح است:سیدمیر، سیدشمشیر، سیدعشرت، سیدشاهی، میرزاخان، شاه زین خان، شاه احمدخان و شاه نورخان. سه تن از فرزندان شاه فیروزخان بلاعقب بودند و نسل بقیه تاکنون ادامه دارد.
۳-شاه جعفرخان
سیدشاه جعفرخان مردی عابد و صاحب کرم بود که اولاده این سید جلیل القدر در سنگلاخ زندگی میکنند.