شهدای افشار و اشک های تمساح گونه!

بسم الله الرحمن الرحیم
بعد از سقوط دولت داکتر نجیب الله در سال 1371 شمسی و آغاز جنگهای خانمان سوز داخلی بین احزاب جهادی بر سر تقسیم قدرت فجایع ناگواری در افغانستان بویژه کابل به وقوع پیوست و انسانهای بی شماری بی گناه به خون غلطیدند هزاران معلول برحای نهاده و صدها هزار نفر آواره گردیدند.
یکی از فجایع دردناک و فراموش نشدنی فاجعه خونبار و المناک افشار بود که تعداد زیادی انسانهای بی گناه و غیر نظامی قربانی قدرت طلبی احزاب جهادی و درگیر جنگ شدند. عامل مستقیم این فاجعه دردناک جنگسالاران شورای نظار و اتحاد اسلامی به فرماندهی ملا عزت پغمانی بود. بدون شک عاملان فجایع انسانی باید به عنوان جنایتکاران جنگی محاکمه شده و به سزای عمل خود برسند.
یکی دیگر از فجایع دردناک دهه هفتاد کابل که انسانهای بی گناه زیادی قربانی گرفت جنگ 23 سنبله مرحوم مزاری با همکاری حزب اسلامی و به طور مشخص فرمانده جلاد شان قوماندان زرداد علیه هم حزبی های خودش یعنی طرفداران محمد اکبری و حرکت اسلامی در غرب کابل بود که بیش از ده هزار نفر کشته شدند و هزاران زخمی و هزاران یتیم و بی خانمان برجای گذاشت. تراژدی 23 سنبله به مراتب بزرگتر و فاجعه بار تر از افشار بود که توسط نیروهای خودی صورت گرفت.
آنچه عجیب است و انسان را به خنده و تعجب وا میدارد سیاست یکبام و دو هوای خیلی از نویسندگان، بزرگنمایی فاجعه افشار و ریختن اشک تمساح بر شهدای فاجعه افشار که غالبا بیات و قزلباش بودند و سکوت در برابر فاجعه بزرگتر یعنی قربانیان 23 سنبله که بیش از ده هزار قربانی از مزدم هزاره گرفت می باشد.
عجیب تر از آن اشک ریختن تند روان هزاره بر مردم قزلباش و بیات در افشار و بی اعتنایی و سکوت در برابر قربانیان هزاره برچی و قلعه شهاده در جنگ 23 سنبله است.
پرسش این است که اگر به فرض محال دل شما به دلیل انسانی و بشر دوستانه به مردم افشار می سوزد و اینقدر شعار وا افشارا سر می دهید چرا در برابر قربانیان فاجعه 23 سنبله سکوت اختیار کردید؟ مگر قربانیان 23 سنبله که به مراتب بیشتر از افشار بودند انسان نبودند؟ یا اینکه انسان بودند و به اندازه مردم افشار ارزش نداشتند؟
و اگر شعار وا افشارای شما به دلیل قومی و مذهبی باشد بازهم این سوال پررنگ تر می شود که چرا برای شهدای 23 سنبله که غالبا هزاره بودند اشک نمی ریزید و از کنار آن با اعتنایی و سکوت می گذرید؟ مگر آنها هزاره نبودند؟ این سکوت و آن هیاهو و سیاست یک بام و دوهوا به خاطر چیست؟
جنایت جنایت است در افشار باشد یا برچی بامیان باشد یا هر جای دیگر، مرتکبان آن هرکس از قوم و تبار و هر حزب و جناحی که باشد باید محاکمه شده و به سزای عمل شان برسد. هیاهو و هوچیگری دردی از این ملت دوا نخواهد کرد و روح شهدای افشار را شاد نخواهند ساخت. بهتری راه برای جلوگیر از فجایع احتمالی آینده مشابه افشار روشن شدن قضایا و شناسایی عاملان واقعی و به قانون سپردن آنها و نگرش منصفانه به همه فجایع است. گزینشی عمل کردن در برابر فجایع محکوم کردن یکی و سکوت در برابر دیگری معنایش اشک تمساح ریختن است و کسی آن را باور نمی کند.
تکرار اتهامات بی اساس به دیگران برای توجیه شرکت در ائتلاف حکمتار دوستم و شکست خفت بار در اثر بی تدبیری راهکار مناسبی نیست و رفتن به ترکستان است.
از نویسندگان منصف می خواهم پرسشهای بنده را به دور از احساسات و منطقی و منصافه پاسخ گویند.
نویسنده:سيد ميرزا حسين احساني

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

منوی مطالب

آخرین مطالب

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید