سابقه تاریخی سنگلاخ

بسم الله الرحمن الرحیم

از شواهد و قرائن چنین برمی آید که درۀ سنگلاخ از گذشته های دور مسکونی بوده و راه عبور و مرور کاروان های تجارتی و زیارتی. آثار برج های دیده بانی در مناطق مختلف این دره حکایت از رفت و آمد کاروان ها در دوره های پیش از اسلام را دارد.
همچنین وسایل زندگی ابتدایی مانند شکسته های سفال و ریشۀ درخت انگور که در منطقۀ (خشک کِرمِنج) مردم از گل کنی هایشان به دست آورده اند بیانگر حضور انسان در این منطقه در گذشته های دور میباشد.
علاوه بر آنچه گفته شد سنگ نبشته های باستانی در کوه قالت و درۀ حصار که اغلب شکل آهو (بزکوهی) در آنها حک شده است، بیانگر حضور انسان در این دره، حد اقل بین پنج تا ده هزار سال قبل میباشد.
در دوران جهاد و جنگ های داخلی از سال 1358 تا 1375بار دیگر مسیرهای عبور و مرور کاروان های مجاهدین از طریق درۀ سنگلاخ احیا شد. این بار کاروانها و دسته های مجاهدین از مناطق مختلف این دره رفت و آمد میکردند. مهمترین مسیرهای رفت و آمد دسته های مجاهدین از طریق درۀ سنگلاخ عبارت بودند از: مسیر درۀ ذاکر به دره های پغمان، مسیر چپ دره به قُتندر، مسیر راقول و ترکِرمِنج به درۀ هلمند، درۀ سرخ، درۀ ترکمن، بهسود؛ و مسیرهای درۀ آهنگران، لَکلَکخانه و درشُدیار، به ترتیب به درۀ زیارت و کهنه خُمار در درۀ میدان.
از مشخصات اقوام و طوایف ساکن سنگلاخ قبل از اسلام اطلاعی در دست نیست، اما قدر مسلم آن است که ساکنان سنگلاخ با مردم اطراف این دره بخصوص مردم مقیم جلریز و درۀ میدان مشترکاتی داشته اند که حداقل این اشتراکات بعد از مسلمان شدن مردم افغانستان، دین و زبان بوده است. زبان مردم این منطقه از ابتدا زبان فارسی بوده و از زمانی که این دره بنام سنگلاخ شهرت یافته ساکنان آن فارسی زبان(آشنا به زبان عربی), شیعه مذهب و اکثر آنان از سلسلۀ جلیلۀ سادات بوده اند.
در حال حاضر اکثریت قاطع مردم سنگلاخ را سادات حسینی نسب از نسل سید فقیه مجتهد زاهد حضرت سید شاه قباد ولی تشکیل میدهند و علاوه بر آنها یک طایفۀ کوچک از سادات حسینی مشهور به اولادۀ شاه شریف و اولاده شاه صالح، کاکاهای حضرت سید شاه قباد رحمت الله علیه و یک طایفه کوچک از هزاره ها زندگی میکنند.

سادات سنگلاخ در گذشته با وجود جمعیت کم، تنگی معیشت و خشونت طبیعت، مردم سخاوتمند، با غیرت، متدین، زحمتکش و سلحشور بودند که در سطح ملی و منطقه ای خدمت کرده اند. چنانکه شاه محبت خان، شاه نوازخان، شاه فیروزخان, شاه نعیم خان، سید میر, سید شمشیر و برخی دیگر از اعقاب آنها در حکومت های وقت مسئولیت داشته قاضی و حاکم (والی) بوده اند. (کتاب کشف الانساب, محمد علی شاه حسینی نسب سنگلاخی, 1314 قمری)

حضرت سید شاه قباد ولی رحمت الله علیه که فقیه و مجتهد بوده است، در ترویج فقه جعفری و آیین تشیّع نقش بارزی داشته و بخاطر تقوا و فضیلت اخلاق  و شرافت ذاتی اش در زندگی و مرگ، مورد رجوع مسلمانان معتقد و حاجتمند اعم از شیعه و سنی بوده است. برادران و خواهران پشتون از میدان، وردک و حتی مشرقی همه ساله به زیارت آن حضرت می آمدند که این رفت و آمد در
دهه های اخیر بخاطر عدم امنیت و تبلیغات سوء سلفی ها و تکفیری ها کم شده است. اما در این زمانه ای که امنیت دوباره برقرار است دوباره دره سنگلاخ جنب و جوش گذشته خود را به دست آورده است.

مردم میدان و جلریز با وجود تفاوت مذهبی، به سادات سنگلاخ احترام زیادی قایلند. آنها به سادات سنگلاخ در گذشته زن داده اند اما بخاطر احترام به سادات، به خود اجازه نداده اند که از آنها زن بگیرند.
سادات سنگلاخ حتی در زمانی که حکومت شیعیان را تکفیر کرده و سرکوب میکرد در درۀ میدان به شجاعت، سیادت و تشیع مشهور بودند و حتی تا قبل از کودتای هفتم ثور برخی بزرگان وردک و میدان سنگلاخی ها را شجاعترین مردم میدان میدانستند.
مردم جلریز و میدان با سادات سنگلاخ رفت و آمد اجتماعی (مرده و زنده) هم داشتند و در مجالس فاتحه و عروسی یکدیگر شرکت میکردند. حکایت طنزی از شیرینی این روابط وجود دارد. میگویند وقتی ملک ظفرخان از بزرگان جلریز وفات کرد، عده ای ریش سفیدان و بزرگان سنگلاخ جهت تسلیت گویی در مراسم ختم وی شرکت کردند. در این میان شخصی به نام سید محمد علم که طبع شعر داشت و پدر حاجی سیدعیسی، پدر بزرگ نویسندۀ این سطور بود، به
شوخی شعری سرود به این مضمون:
                                                                                            شمر به دوزخ دوید
                                                                                            گفت به گوش یزید
                                                                                            مژده به مروان دهید
                                                                                            ملک ظفر خان رسید

بخاطر همین روابط خوب بود که بزرگان سنگلاخ از مردم هزاره جات که از طریق درۀ میدان به کابل میرفتندو در مسیر راه در جلریز و سایر مناطق میدان غارت و اذیت میشدند، میتوانستند دفاع کنند. به اساس حکایت ریش سفیدان، سنگلاخی ها چند بار به جلریز و میدان لشکر کشیده و مال و جان هزاره ها را از چنگ غارتگران نجات داده اند.
مردم سنگلاخ هیچگاه از خدمت عسکری زیر پرچم ملی سر باز نزده و در جنگ های افغانستان با انگلیس برای کسب استقلال جنگیده اند. مرحوم سید مصطفی از ریش سفیدان دهۀ چهل شمسی که بخشی از عمر خود را در سربازی برای وطن در زمان حبیب الله خان و امان الله خان گذرانده بود.
اسامی سربازانی از سنگلاخ را که در جنگهای استقلال شرکت داشتند میدانست که متأسفانه ثبت نشده است. سید مصطفی از طایفۀ سیدنور فرزند خواجه میر و نوۀ سیدمیر بود که درقلعۀ قاضی در منطقه ملک خیل زندگی میکرد.

برگرفته از کتاب سنگلاخ زادگاه من نوشته استاد مصباح زاده

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

منوی مطالب

آخرین مطالب

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید