بسم الله الرحمن الرحیم
در کتابی که وهابیون سعودی آن را چاپ و توزیع کرده اند و بی دین ها و ماویست های دشمن شیعه درافغانستان هم با کمال حماقت از مطالب آن کپی برداری کرده اند، چند شبهه وجود دارد که “اداره پژوهش مجمع جهانی اهل بیت(ع)” خلاصه ای از شبهات را ذکر و در این قسمت پاسخ نقضی آن را ارائه کرده است. در قسمت دوم به این سؤالات مطرح شده «پاسخ حلی» نیز داده خواهد شد: دلایل وجوب خمس
شبهات مطرح شده توسط وهابیون:
1. در قرآن و سنت خمس بر درآمد دلیل ندارد!
2. فقهای شیعه خمس را بر درآمد واجب نمیدانند، بلکه مستحب میدانند!
3. به چه دلیل خمس را به فقها باید پرداخت؟!
چند پرسش از منکران خمس بر درآمد
پیش از تبیین تحلیل مسألۀ خمس و مطالب مربوط به آن، چند نکتۀ مهم را با عنوان پرسش، از نویسندگان وهابی که بر خمس اشکال وارد کرده اند، مطرح میکنیم تا زمینۀ بهتری برای پاسخ به اشکالات آنان آماده شود:
1. شما میگویید در رابطه با خمس بر درآمد در قرآن و سنت دلیلی وجود ندارد. سؤال این است که همین مطلب را دربارۀ زکات بر درآمدها و سود بر سرمایههای تجاری و غیرتجاری که شما آن را واجب میدانید، مطرح میکنیم؛ شما به چه دلیل مردم را ملزم میکنید که باید زکات سرمایههای تجاری را پرداخت کنند؟
در کجای قرآن و سنت آمده است که زکات سرمایه های تجاری واجب است؟
در حالی که در روایاتی که خود شما هم آن را پذیرفته اید، آمده که رسول خدا صلوات الله علیه و آله عُشر و یک دهم گندم، جو، خرما و کشمش را واجب کرده است، چنانکه ابن قدامه در کتاب المغنی دو روایت ذکر میکند.
در روایتی به نقل از ابو موسی و معاذ آمده است که:
«رسول خدا صلوات الله علیه و آله ما را به یمن فرستاد و دستور فرمود که صدقه را جز از چهار چیز اخذ نکنید: گندم، جو، خرما و کشمش.»
ابن قدامه که از علمای حنبلی مذهب میباشد و وهابیون از نظر فقهی مقلد احمد بن حنبل هستند. پس از نقل این روایات میگوید:
«غیر هذا الاربعة لانص فیها و لا اجماع» غیر از این چهار چیز نه روایت داریم و نه اجماع و اتفاق علما موجود است. (المغنی فی شرح الکبیر، ج2، ص547)
لازم به ذکر است که هر پاسخی که شما به این اشکال بدهید، همان پاسخ، در اشکال بر خمس بر درآمد از طرف ما ذکر میشود.
2. شما نوشته اید که دلیلی وجود ندارد خمس به فقها داده شود.
سؤال ما این است که مدارس و حوزه های علمیۀ شما از زکات و یک دهم مال التجارۀ مردم اداره میشود. در کجای قرآن آمده است که یک دهم مال به علما و حوزه های علمیه داده شود؟
3. نوشتهاید که فقهای شیعه خمس بر درآمد را واجب نمیدانند؟
این سخن خلاف واقع است؛ زیرا تمام علما خمس را حتی خمس بر درآمد را واجب میدانند. بر فرض که برخی مستحب بدانند، آیا انجام دادن مستحب ثواب ندارد؟ مگر شما به مستحبات مذهب خود عمل نمیکنید؟
افزون بر این، در مسائل فقهی، چون فقها و مجتهدین بر اساس اجتهاد فتوا میدهند، گاهی در برخی از مسائل اختلاف پیدا میکنند، چنانکه فقهای شما در موارد زکات و خمس اختلاف دارند و بعضیها در یک چیز زکات را واجب میدانند و بعضی دیگر واجب نمیدانند.
آیا اگر برخی واجب ندانستند باید اصل زکات را زیر سؤال برد؟ آیا هر مسلمانی از هر مجتهدی که در احکام از او تقلید میکند، نباید به فتوای او عمل کند؟
شیعه بر این عقیده است که فقهای جامع الشرایط در عصر غیبت، جانشین امام معصوم علیه السلام میباشند؛ پس همانگونه که در عصر پیامبر صلوات الله علیه و آله خمس در اختیار ایشان بوده و در هر موردی که صلاح میدانستند هزینه میکردند، پس از آن حضرت هم این روند در اختیار امامان از اهل بیت اختصاص دارد و در دوران غیبت، وظایف و رسالت ائمه علیهم السلام به علما و فقها تعلق دارد.
از اینرو برای شیعیان مسألۀ پرداخت سهم امام علیه السلام روشن است؛ زیرا تمام شیعیان به ویژه نسل جوان میدانند:
“که حفظ، رشد و گسترش شیعه در طول تاریخ به وسیلۀ فقها بوده و فقهای شیعه در برابر خلفای جور و ستم، دین را حفظ کرده و عزت و شوکت آن را تا امروز نگه داشته و به ما انتقال دادهاند و اگر امروز، شیعه، جهان را به خود جذب نموده و در تمام ابعاد پاسخگوی نیازهای جامعه است، به وسیلۀ فقهای بزرگی که همۀ اینها در حوزه هایی تربیت شده اند که به وسیلۀ مردم اداره میشود نه به وسیلۀ سلاطین و حاکمان جور.”
اما علمای وهابی مسألۀ اخذ مالیات از مردم را چگونه پاسخ میدهند، در صورتی که هر حاکمی را ولی امر خود میدانند و از حاکمان خود هر چند ظالم و ستمگر باشند نیز اطاعت و پیروی کرده، از آنان پول میگیرند و هرگز حاضر نیستند به واسطۀ انجام منکرات و ترویج آن در جامعه و ارتکاب ظلم و ستم بر مردم، علیه آنان سخن گویند.
آنچه تاکنون مطرح شد، «پاسخ نقضی» به ادعاهای طرح شده از وهابیون بود. در قسمت دوم به این سؤالات مطرح شده «پاسخ حلی» نیز داده خواهد شد.
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم و العن عدوهم
هرگونه كپی برداری از این وب سایت با ذكر صلوات و قید آدرس دقیق منبع جایز می باشد