در بحث از دولت كریمه، زاویهای به كرامت دولت علوی باز میكنیم، البته این كرامت در بخشهای مختلف فرهنگ، سیاست و اقتصاد ظهور دارد، ولی باید توجه داشت كه كرامت واقعی هر حكومت را در ویترینهای نمایشی حكومت نباید سراغ گرفت، چه اینكه بهداشت یك قنادی یا رستوران را از ویترین آن نمیتوان شناخت، ملاك رعایت بهداشت آنان، آشپزخانه است كه در مقابل دید مشتریان قرار ندارد. در حكومتها هم، پنهان خانهی دور از چشم، ندامت گاهها و زندان هاست، كه با نمونه گیری از آنها میتوان بهداشت حكومت و عیار كرامت را تشخیص داد.
اینك به زندان امیر المؤمنین وارد میشویم تا پشت صحنهی نمایشگاه كرامت را تماشا كنیم و قضاوت كنیم كه آیا در دولت علوی بین ظاهر و باطن،و شعار و عمل فرقی بوده است؟
1ـ بنای زندان
در منابع مختلف حدیث و تاریخ، ثبت شده است كه امیر المؤمنین برای اولین بار، ساختمانی به عنوان زندان بنا كرد. سیوطی گفته است كه پیش از آن، خلفا، زندانیان را در چاه، حبس میكردند، مقصود از چاه، زیر زمینهای تاریك و وحشتناك با ورودیهای بسیار تنگ و باریك بوده است.(التراتیب الاداریه، ج1، ص297)، با این حساب، ساختن زندان را یكی از اقدامات افتخارآفرین حضرت باید دانست كه در شیوهی در بند نگهداشتن محكومین، تحولی به وجود آورده و زجر و شكنجه حبس در سیاه چال را از بین برد.
2ـ بنده ای زندان
در زندان امیر المؤمنین، گروههای مختلفی از مجرمان، حبس بودند، اهمّ این موارد عبارتند از:
1ـ اشرار، اراذل و اوباش هر محل: كان علی(ع) اذا كافی القبیلة او القوم الرجل الاعر حبسه(ابی یوسف، الخراج، ص150)
2ـ اختلاس و دزدی: ان امیرالمؤمنین اتی برجل اختلس درة من اذن جاریة فقال: هذه الدغارة المعلنه، فضر به و حبسه(كافی، ج7، ص266)
3ـ خیانت در اموال مردم: كان علی(ع) لا یحبس فی السجن الاثلاثة: الغاصب، و من اكل مال الیتیم ظلماً و من أتمن علی امانة فذهب بها.(رسائل، ج18، ص181)
4ـ عالمان فاسق و پزشكان بیسواد و ورشكستگان: قال علی(ع) یجب علی الامام ان یحبس الفساق من العلماء، و الجهال من الاطباء و المفالیس من الاكیراء(من لا یحضره الفقیه، ج3، ص20)
5ـ گواهی به دروغ: انه(ع) كان اذا اخذ شاهد زور،… طیف به ثم حبسه ایاماً ثم یخلّی سبیله(وسائل الشیعه، ج18، ص244)
6ـ امتناع از ادای حقوق همسر: قال علی(ع): یجبر الرجل علی النفقة علی امرأته فان لم یفعل حبس(مستدرك، ج15، ص157)
7ـ زنان مرتد: انّ علیاً(ع) قال: اذا ارتدت المرأة عن الاسلام لم قتل ولكن تحبس دائماً(من لا یحضره الفقیه، ج3، ص90)
8ـ كارگزاران خائن:
ـ ابن هرمه كه در اهواز، ناظر بازار بود.(نهج السعادة، ج4، ص34)
ـ منذربن جارود، كارگزار در فارس و اختلاس از بیت المال.(ابن ابی الحدید، ج18، ص54)
ـ زید بن حجیه، فرماندار و دزدی از بیت المال.(ابن ابی الحدید، ج4، ص83)
ـ مصقلة بن هبیره، فرماندار محلی در فارس و سوءاستفاده.(همان، ص145)
ـ مسیب، فرماندار نظامی نالایق.(نهج السعاده، ج2، ص577)
9ـ دستیاران قاتل: مثل كسی كه دیگری را نگهدارد تا قاتل او را به قتل برساند.(كافی،ج7، ص287)
10ـ اسیرانی كه در شورشهای مسلحانهی اهل بغی دستگیر میشوند.(مستدرك،ج11، ص57)
علاوه براین موارد، موارد نادر دیگری هم دیده میشود كه حضرت دستور حبس داده اند، مثلاً نجاشی شاعر كه در ماه رمضان شرب خمر كرده بوده، یك شب در زندان بود(كافی، ج7، ص 216) و یا زنی كه با اصرار و اقرار خود به زنای محصنه،چون حامله بود تا وضع حمل و اجرای حد، زندانی گردید.(فقیه، ج4، ص20) در ایلاء هم شوهری كه قسم میخورد از همسر خود كنارهگیری كند، اگر حاضر به طلاق و یا برگشت به زندگی نباشد، زندانی میشود تا طلاق دهد.(كافی، ج6، ص133)
3ـ حقوق زندانیان
حضرت دستور میداد كه با تعهد اولیاء زندانیان، آنها را روزهای جمعه آزاد كنند تا در مراسم نماز جمعه حاضر شوند.(جامع احادیث الشیعه، ج6، ص68) حضرت در نامه به رفاعه دربارهی ابن هرمه كه زندانی بود، نوشتند كه هر كس برای او خوردنی یا پوشیدنی یا لوازم دیگر میآورد، در اختیار او بگذار(دعائم الاسلام، ج2، ص532)، حبسهای موقّت بیش از یك هفته به طول نمیانجامید و در پایان هفته، اگر فردی استحقاق اجرای حد داشت، حد دربارهی او اجرا میشد، و الا آزاد میشد(مستدرك، ج18، ص36)، زندانیان، بر حسب شرایط خاص خود، از امكانات رفاهی و بهداشتی و درمانی برخوردار بودند، مثلاً یك سیاه حبشی در مدینه با مشك به مردم آب میداد، ولی انگشتان یك دستش قطع شده بود، فردی از او پرسید؛ چه شده؟ وی پاسخ داد: قطعنی خیر الناس، دستم را بهترین خلق خدا، قطع كرده است، 8 نفری بودیم كه دزدی كردیم ودر نزد حضرت اقرار كردیم، حضرت پرسید: آیا میدانستید كه دزدی حرام است؟ گفتیم: آری، حضرت دستور داد كه دستمان را قطع كنند، ولی بعد از آن ما را در خانهای نگهداری كردند و با روغن حیوانی و عسل، از ما پذیرائی كردند تا زخم دستمان بهبود پیدا كرد، و سپس با احترام ما را آزاد كردند و لباس مناسبی به ما هدیه دادند. سپس امام به ما فرمود: ان تتوبوا و تصلحوا فهو خیر لكم یلحقكمالله بأیدیكم الی الجنة و ان لاتفعلوا یلحقكمالله بأیدیكم فی النار(كافی، ج7، ص264) نمونه دیگر خوش رفتاری با زندانیان، سفارشات حضرت دربارهی ابن ملجم مرادی است.
4ـ زندانی متهمّان
یكی از تفاوتهای زندان امیر المؤمنین با زندانهای دیگر این است كه در این زندان” مجرمان”، كیفر و عقوبت خود را تحمّل میكنند، یعنی كسانی كه جرمشان به اثبات رسیده است، ولی حضرت اجازهی زندانی كردن “افراد متهم” را نمیداد. تنها استثنائی كه در این باره وجود داشت، فردی است كه متهم به جنایت آدم كشی و قتل باشد، كه او را تا روشن شدن مسأله، حبس میكنند، دستور حضرت این بود كه: لاحبس فی تهمة الّا فی دم(مستدرك، ج17، ص403) و چون زندانی بودن نوعی كیفر و مجازات است لذا تا جرمی به اثبات نرسیده باشد، نمیتوان كسی را مجازات كرد، تعبیر فقها، مانند شیخ طوسی این است: ان الحبس عذاب.(مبسوط، ج8، ص91)
5ـ زندانیان سیاسی
در دولت علوی، زندانی سیاسی، دیده نمیشود، این بدان معنا نیست كه در حكومت حضرت، كسی مرتكب جرم سیاسی علیه حكومت نمیشد، بلكه به عكس، در آن دوره به دلیل فتنه خوارج، شورش طلحه و زبیر، و شرارتهای معاویه، اوضاع جامعه از نظر سیاسی بسیار ملتهب بود، به خصوص كه چون خوارج و اصحاب جمل، از میان یاران حضرت انشعاب پیدا كردند و با تبلیغات گمراهكنندهی ضدِ حضرت، عضو گیری میكردند، ارتكاب جرائم علیه حكومت فراوان اتفاق میافتاد، این گروهها، پس از شورش مسلحانه، با مقابلهی حضرت و جنگ رو به رو شدند، ولی قبل از آن، زندانی نداشتند در حالی كه برخی از آنها به حضرت دشنام میدادند، برخی دیگر به نشر اكاذیب و تشویش اذهان میپرداختند، برخی هم تجمعات علیه حكومت تشكیل میدادند و….
شگفت آور است كه در آن شرائط حادّ امنیتی و سیاسی، حتی نام “چند نفر” كه زندانی شده باشند، دیده نمیشود! در حالی كه مخالفان، افراد سرشناسی بودند و حبس آنها در تاریخ ثبت میشد، و شگفت آورتر آنكه در همان اوضاع، افراد متعددی از مسئولان دولتی به دلیل تخلفات خود، در زندان بودند!
كثیر حضرمی، میگوید در مسجد كوفه، گروهی علیه امیرالمؤمنین صحبت میكردند و یكی از آنها قسم خورد كه حضرت را خواهد كشت، من او را گرفتم وخدمت حضرت آوردم، حضرت فرمود: آزادش كن! توقعداری كه قبل از اقدام به قتل، او را بكشم! گفتم: به شما اهانت میكرد! فرمود: تو هم به او اهانت كن یا رهایش كن.(مبسوط سرخسی، ج10، ص125)
حكومتها معمولاً، مخالفان را پیش از اقدام علیه حكومت دستگیر میكنند، تا فرصت اقدامات ضد حكومتی را از آنان بگیرند، ولی امیرالمؤمنین شیوهی دیگری داشت، مثلاً خرّیت بن راشد، سر به عصیان برداشت و خروج كرد، برخی اصحاب اصرار داشتند كه حضرت او را دستگیر كند و حتی در این باره به حضرت اعتراض كردند، ولی پاسخ حضرت این بود كه تا جنایتی اتفاق نیفتاده نمیتوان كسی را زندانی كرد، و الّا باید زندان را از متهمان پر كنیم: انا لو فعلنا هذا لكل من نتهمّه من الناس ملأنا السجون منهم (الغارات، ج1، ص335)
سیرهی امیرالمؤمنین چنان بود كه در جریان جنگ جمل، اسیران را به پشت میدان جنگ فرستاد و آنها را كه دست به شورش مسلحانه زده بودند، زندانی كرد، ولی با پایان جنگ، آنها را آزاد كرد، لذا فقها دربارهی همین مجرمان هم فتوی دادهاند كه زندانی شدن آنها در مدّت جنگ و برای آن است كه به دشمن نپیوندند، ولی پس از آن آزاد میشوند.(شهید، الدروس، ج2، ص43)
6ـ شكنجه برای گرفتن اعتراف
در زندان امیرالمؤمنین، شكنجه وجود نداشت به این معنی كه زندانی برای اقرار كردن تحت فشار قرار نمیگرفت و حضرت دستور داده بود اگر كوچكترین تهدیدی نسبت به افراد زندانی وجود داشته باشد، اعترافات آنها قابل استناد نبوده، و نمیتوان آنها را مجازات كرد، دستور حضرت چنین بود “من أقرّ عند تجرید او تخویف او حبس او تهدیدفلا حد علیه”(كافی، ج7، ص260) در فرمانی حضرت اقرار در 4 مورد را بیاثر شمردند: “اقرار كسی كه لباس از تنش برون میآورند و به او اهانت میكنند، اقرار كسی كه در حال ترساندن اعتراف میكند، اقرار كسی كه در زندان محبوس است، اقرار كسی كه تهدید شده است”. دستور دیگری نیز از حضرت وجود دارد كه فرمودند اگر فرد متهم به سرقت در اثر ترساندن از كتك، ویا در بند كشیده شدن و یا زندانی كردن، و یا شدت عمل، اقرار كند، دستش قطع نمیشود، مگر آنكه بدون زور و فشار اقرار كند. (الوافی، ج15، ص412)
آری وقتی كه آفتاب كرامت بر دولتی بتابد تاریكخانههای آن را هم روشن میكند و تا تاریكخانه روشن نشده، یعنی كرامت از ظاهر حكومت عبور نكرده است:اللهم انا نرغب الیك فی دولة كریمة.