خمس در قرآن کریم:
و اعلموا انما غنمتم من شىء فان لله خمسه و للرسول و لذى القربى و الیتامى و المساكین
و ابن السبیل ان كنتم آمنتم بالله و ما انزلنا على عبدنا یوم الفرقان یوم التقى الجمعان و الله على كل شىء قدیر.
آیه خمس همین آیه است.
لله و للرسول و لذى القربى و الیتامى و المساكین و ابن السبیل ،
در مذهب شیعه خمس خودش حكمى است اصیل در عرض جهاد. لهذا مطابق مذهب شیعه فروع دین ده تا است:
نماز، روزه، زكات، خمس، حج، جهاد، امر به معروف و نهى از منكر، تولى و تبرى.
آیه انفال سه سهم از شش سهم به نام خدا و پیغمبر و امام است كه باید صرف مصالح كلى و عمومى بشود.
خمس و زکات چیست ؟
در هفت چیز خمس واجب مى شود:
1/منفعت کسب ; یعنى مالى که انسان از طریق تجارت یا صنعت و یاکسب هاى دیگر به دست مى آورد, ازمخارج سال او و عیالش زیاد بیاید.
گنج ; مالى است که در زمین یا درخت یا کوه و یا دیوار پنهان باشد کسى آن را پیدا کند /2
3/معدن ; اگر از معدن طلا یا نقره یا مس یا سرب یا آهن یا نفت یا زغال یا سنگ یا فیرزه یا عقیق یانمک و یامعدن هاى دیگر چیزى به دست آورد و به مقدار نصاب باشد.
4/مال حلالى که مخلوط به حرام باشد. اگر مال حلال به گونه اى با مال حرام مخلوط شود که انسان نتواند آن هارا از یکدیگر تشخیص دهد, باید خمس تمام مال را بدهد.
جواهرى که به واسطهء فرورفتن در دریا به دست مى آید. /5
.6/غنیمت : اگر مسلمانان به امر امام(ع)با کفّار جنگ کنند و غنایمى در جنگ به دست آورند
7/زمینى که کافر ذمّى از مسلمان بخرد. کافر ذمّى به کافرى گفته مى شود که به صورت اقلیت در کنار مسلمانان زندگى مى کند و شرایط ذمّه را پذیرفته است
8/خمس (یک پنجم ) چیزهایى که ذکر شد, مال امام(ع)است که باید تحویل او گردد. در عصر غیبت تحویل فقیه جامع الشرایط مى شود .
خمس دو نصف مى شود: نیمى به عنوان سهم سادات که با اجازهء فقیه مى توان به سادات فقیر داد و نیم دیگر به عنوان سهم امام(ع)که فقیه جامع الشرایط طبق صلاحدید براى ارتقاى حوزهء علمیه و امور خیریهء دیگر مصرف مى نماید.( توضیح المسائل مراجع , ج 2 ص 13ـ 59
زکات بر نُه چیز واجب است:
گندم , جو, خرما, کشمش , طلا, نقره , شتر, گاو و گوسفند.
اگر کسى مالک یکى از این نُه چیز باشد, با شرایطى باید مقدارى را که در اسلام معیّن شده
به یکى ازمصرف هایى که دستور داده اند برساند
فلسفه خمس چیست؟ چرا خمس را باید به سید فقیر داد؟ چرا بین فقرا تبعیض وجود دارد؟
خمس و زکات از مالیات های اسلامی هستند که به منظور رفع مشکلات مالی امت اسلامی و توزیع عادلانه ثروت و تقویت بنیه مالی حکومت اسلامی وضع شده است.
«میان خمس و زکات این تفاوت مهم وجود دارد که زکات جزء اموال عمومی جامعه اسلامی محسوب می شود، لذا مصارف آن عموماً در همین قسمت می باشد، ولی خمس از مالیات هایی است که مربوط به حکومت اسلامی است، یعنی مخارج دستگاه حکومت اسلامی و گردانندگان این دستگاه از آن تأمین می شود. محروم بودن سادات از دست یابی به ، زکات در حقیقت برای دور نگه داشتن خویشاوندان پیامبر(ص) از این قسمت است تا بهانه ای به دست مخالفان نیافتد که پیامبر(ص) خویشان خود را بر اموال عمومی مسلط ساخته است، ولی از سوی دیگر نیازمندان سادات نیز باید از طریقی تأمین شوند. در حقیقت خمس نه تنها یک امتیاز برای سادات نیست، بلکه یک نوع کنار زدن آنها، به خاطر مصلحت عموم و به خاطر این که هیچ گونه سوء ظنی تولید نشود می باشد.
تفسیر نمونه، ج 7، ص 184
آیا می توان باور کرد که اسلام برای از کار افتاده ها و ایتام و محرومان غیر بنی هاشم فکری کرده باشد و از راه زکات مخارج سال آن ها را تأمین کرده باشد، ولی نیازمندان بنی هاشم را بدون هیچ گونه تأمین رها سازد؟ پس قانون خمس هیچ گونه امتیاز طبقاتی برای سادات ایجاد نمی کند و از نظر جنبه های مادی هیچ گونه تفاوتی با زکات که برای سایر فقرا است ندارد، «در حقیقت دو صندوق وجود دارد: صندوق خمس و صندوق زکات
هر کدام از نیازمندان تنها حق دارند از یکی از این دو صندوق استفاده کنند آن هم به اندازه مساوی، یعنی به اندازة نیازمندی یک سال.
تفسیر نمونه، ج 7، ص 183
فقرای غیر سادات از صندوق زکات و فقرای سادات از صندوق خمس بهره مند می شوند. نیازمندان سادات حق ندارند چیزی از زکات مصرف کنند.
آیا فقه شیعه براى سادات امتیاز قائل شده است؟
در فقه ما شیعه اینطور است كه خمس در واقع شش سهم میشود:سهم خدا، سهم پیغمبر، سهم ذى القربى یعنى سهم شخص امام یا به اصطلاح سهم امام، و سه سهم دیگر كه به آن میگویند سهم سادات;یتیم ها و فقیرها و درماندگان سادات.
این سؤال را خیلى از امروزی ها میكنند به دو صورت یكى اینكه مىگویند چرا اسلام چنین دستورى داده؟آیا این یك نوع امتیاز نیست كه اسلام براى فرزندان و خویشاوندان پیغمبر قائل شده و حال آنكه قوانین اسلام هیچگونه امتیازى را نمیپذیرد.
این یك امتیاز اقتصادى است و امتیاز بزرگى هم هست.گذشته از این، اصلا چرا-مطابق فقه شیعه حساب سادات را از غیر سادات جدا كرده اند؟
میگویند فرض كنیم همه مردم دنیا مسلمان شده اند و میخواهند خمس بدهند(زمان حضرت حجت، مسلم همین طور خواهد بود)یعنى یك پنجم اضافه درآمد خود را بدهند.این، سر به بودجه اى میزند كه هیچ كشورى حتى آمریكا كه ثروتمندترین كشور دنیاست، بودجه اش این مقدار نخواهد بود.شما میگویید نصف این پول را به عنوان سهم امام صرف مصالح كلى مسلمین كنید و نصف دیگر را به سادات بدهید.
اگر همه سادات دنیا را جمع كنند و این مقدار پول را به آنها بدهند، در عرض یك سال هر كدامشان میلیاردر خواهند شد، چه رسد به اینكه هر سال این كار انجام شود. حتى همین تعداد شیعه اى كه اكنون در دنیا هستند، اگر بخواهند خمس شان را بدهند و نصف آن را به سادات بدهند، پولى كه به سادات داده میشود بودجه عظیمى را تشكیل میدهد. همه سادات هم كه فقیر نیستند;در میان آنها عدهاى ثروتمند هستند كه خودشان باید خمس بدهند.
پس این بودجه كلان تكلیفش چیست؟ و آیا این، امتیازى است براى سادات معظم؟
به علاوه اگر یك مسئله دیگر را در نظر بگیریم اشكال، شكل دیگرى پیدا مىكند
.آن مسئله این است كه وقتى ما رساله ها را میخوانیم و روایات و فقه شیعه را مطالعه میكنیم مىبینیم به ما میگویند خمس را به هر سیدى نمیشود داد، به سیدى میتوان داد كه شرایطى دارد از قبیل اینكه متجاهر به فسق نباشد، در راه فسق پول خرج نكند،علاوه بر اینها فقیر باشد یعنى نه واقعا ثروتى داشته باشد كه از آن ثروت بتواند زندگى بكند، و نه قدرتى داشته باشد كه با آن قدرت بتواند كار كند. پس اگر سیدى در قدرت و توانائیش هست كه به اندازه یك زندگى متعارف و معمولى-البته مقرون به قناعت نه مقرون به اسراف-برود كار و كسب بكند، نمیشود به او خمس داد.پس تمام ساداتى كه ثروتمند یا قدرتمندند، به آنها هم نمیشود خمس داد.باقى میماند یك عده سادات فقیر كه تعدادشان بسیار كم است.در اینجا اشكال دیگرى پیدا میشود و آن اینكه میگویند به هر فقیر غیر سید اگر خواستید زكات بدهید، مى توانید یكدفعه آنقدر بدهید كه او را غنى بكنید.به عبارت دیگر شخصى سید نیست ولى فقیر هست .پولى غیر از خمس مثلا زكات وجود دارد.آیا ما مىتوانیم یكجا به این شخص مثلا صد هزار افغانی بدهیم
در صورتى كه خرج سالانه اش فقط ده هزارافغانی است، و نود هزارافغانی دیگر را براى خودش سرمایه قرار میدهد؟بله میشود داد.
به سید چطور؟
آیا میشود به یك سید، یكجا به مقدارى خمس داد كه هم خرج سالانهاش بگذرد و هم بقیه را براى خود سرمایه قرار دهد؟
میگویند: نه.
این سختگیرى در مورد سادات نیز هست كه آنكه خمس میگیرد باید مثل آنها كه زكات مى گیرند فقیر باشد. سختگیرى هایی در مورد سادات هست و آن اینكه فقط به اندازه خرج سالش مىتوان به او داد، نمیشود او را با پول خمس غنى كرد.پس ما به نسبت دیگرى گرفتار شدیم.تا حالا میگفتیم اگر مردم دنیا خمس بده باشند و خمس ها را به سادات بدهیم اینها میلیاردر میشوند. یكدفعه به این دستور برخوردیم كه خمس را به سادات ثروتمند یا قدرتمند ندهید، به فقیرشان بدهید، آن هم به اندازه خرج سالش.پس این بودجه خمس اصلا مصرف ندارد.
ما چگونه آن را به مصرف برسانیم؟
بنابراین اینكه گفته اند خمس را براى سید قائل شدن امتیاز است،
معلوم شد امتیاز نیست زیرا میگوید خمس را به سید فقیر بدهید، به علاوه سختگیرى هم شده است كه از خرج سالش بیشتر ندهید.ولى اشكال به این صورت براى ما باقى میماند كه این بودجه كلان را اسلام براى چه مصرفى معین كرده است؟
ائمه به ما جواب داده اند كه اصلا معنى اینكه در این آیه گفته شده است سهم خدا، سهم پیغمبر، سهم ذى القربى، سهم یتیم، سهم مسكین و سهم ابن السبیل، این نیست كه بروید خمس را میان اینها تقسیم كنید.اینها گویى نامزد این سهام شده اند. ریشه و اساس خمس این است كه باید به دست پیغمبر برسد و بعد از پیغمبر هم به دست امام برسد: پیغمبر یا امام، سادات را از این بودجه تكفل میكنند.اگر احیانا زمانى بود كه خمس نرسید، از بودجه دیگر باید آنها را تكفل كرد. اگر این بودجه رسید، به اندازه متعارف تكفل میكنند، باقیش را به مصرف مصالح عامه میرسانند.پس در واقع آن مقدارى كه زائد بر مصرف سادات فقیر است نیز تعلق دارد به مصالح عمومى مسلمین این است كه اگر چه در زمان ما سید فقیر زیاد است و زیادتر از سادات فقیر، خمس بده وجود دارد، ولى بعضى از علما احتیاط میكنند و میگویند سهم سادات را بدون اجازه مجتهد و حاكم شرعى ندهید،
روى همین حساب كه ائمه گفته اند: له ما فضل و علیه ما نقص یعنى سادات باید در كفالت امام یا نایب امام باشند، اگر خمس كسر آمد [امام یا نایب امام]باید از جاى دیگر بدهد، و اگر زیاد آمد، به آنها نمیدهد، صرف مصالح عامه مسلمین میكند.
بنابراین اشتباه است كه كسى خیال كند بنابر مذهب شیعه، بودجه كلانى را براى سادات قرار داده و خواسته اند سادات را به این وسیله پولدار بكنند. از غیر بودجه خمس میشود غیر سید را ثروتمند كرد اما از بودجه خمس كه به سید میدهند، به هیچ وجه جایز نیست آنقدر به او داد كه از حد زندگى عادى و سالانه اش بیشتر باشد، و این مثل عوامانه كه «به سید خمس میرسد و لو اینكه ناودان خانه اش طلا باشد» دروغ است. خیر، به سید خمس نمیرسد و لو اینكه ناودان خانه هم نداشته باشد، اما به شرط اینكه قدرت كار داشته باشد و بتواند كار كند و زندگیش را اداره كند.
آنچه اسلام و فقه ما میگوید، آنچه كه در رساله ها نوشته اند همین است كه عرض كردم نه غیر این.
پس بنابر مذهب تشیع كه دایره خمس خیلى وسیع است، اشكال امتیاز اقتصادى سادات مطرح است و عرض كردیم ائمه ما به آن جواب قاطعى دادهاند كه به اصطلاح معروف اگر در خمیر مو بپالی بازهم نمی توانی اشکال پیدا کنی.