ملا کربلایی سید بابرشاه, فرزند سید آبول شاه در سال 1293 هجری شمسی در یک خانواده متدین در منطقه سرخ قلعه در دره سنگلاخ دیده به جهان گشود. قرآن کریم, احکام دینی و خواندن و نوشتن را نزد پدرش که در تقوا و پرهیزگاری زبانزد خاص و عام بود فراگرفت و دروس دینی را نزد ملا سید مسلم ادامه داد.
ملا بابرشاه هم زمان با درس خواندن به تزکیه نفس پرداخت و برای تامین هزینه های زندگی روی زمین های خود با تلاش زیاد کار میکرد. او توان اقتصادی نداشت که برای تحصیلات عالی به کابل یا نجف اشرف برود, اما همانقدر که آموخته بود سخاوتمندانه در اختیار مردم محل خود که ملا نداشتند قرار داد.
کربلایی بابرشاه یک انسان مومن و پرهیزگار بود که عمر شریف خود را در راه خدمت به دین و مردم سپری کرد. تدریس قرآن و احکام شرعی, سخنرانی و روضه خوانی و رسیدگی به امور دینی مردم کار همیشگی ملا بابرشاه بود. او عاشق سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام بود و در ایام محرم در مساجد و حسینیه ها به سخنرانی و روضه خوانی میپرداخت. شب های جمعه نیز اعضای خانواده خود را در منزل یکی از فرزندانش جمع نموده و مجلس امام حسین علیه السلام برگزار میکرد و این مجلس بصورت دوره ای تا آخر عمرش ادامه داشت. کربلایی بابرشاه دائم البکا و دائم الذکر بود و نماز شب را تا آخر عمرش ترک نکرد.
کربلایی بابرشاه در آغاز جهاد اسلامی در بهار سال 1358 از جمله اولین مجاهدانی بود که بسوی سنگر جهاد در دره میدان برای دفاع از دین و کشور شتافت. او که اسلحه نداشت قیچی بزرگی که با آن پشم گوسفندان را برش میدهند بر سر یک چوب دستی محکم بسته کرده و راهی سنگر شد. این کار به ظاعر عجیب ملا بابرشاه سبب شد که افراد دیگری که اسلحه نداشتند نیز با بیل و تیشه و چوب دستی قیام نموده و به جنگ کمونیست ها بشتابند.
از این سید عالی مقام بخاطر تقوایی که داشت کراماتی هم ذکر کرده اند که نیازی به ذکر آنها در این مختصر نمیباشد. سرانجام کربلایی ملا بابرشاه در سال 1360 به عمر 67 سالگی چشم از جهان بست و مرغ روحش به ملکوت اعلی پرواز کرد.