سادات عزیز ما به اقوام دیگر، خصوصا هزاره ها اصلیت قائل میشوند و سادات را فرعی میدانیم. یعنی آن ها را صاحب فرهنگ و حق و سرزمین و تاریخ میدانیم، سادات را مردمی میدانیم که همه چیز خود را باید از دیگران بگیرد. دیگران در محور و متن قرار میدهیم سادات را در حاشیه میبریم. این طور است که سادات خود را وابسته و بی هویت و می چسباند. پس نباید در نوشته هایی تان به دیگران اصالت قائل شوید و آنها را صاحب همه چیز بدانید و خود را فرع و زیر مجموعه و جدا شده از آنها قرار دهید. سادات ذاتا و نژادا و تبارا از همه اقوام جداست. اصلیت و تاریخ و سابقه روش خود را دارد. سادات روشنترین نژاد و تبار و تاریخ را دارند این در صورت است که اصلیت و تاریخ و تبار و نژاد و فرهنگ قومی دیگران گنگ و یکی است، ولی بازهم مستقل شناخته شده است. این نمیشود که سادات فقط با لهجه هزارگی هزاره شده باشد. با وجودیکه لهجه بسیاری از سادات لهجه هزارگی هم نیست، بلکه لهجه کابلی یا بدون لهجه حرف میزند. دوم فرهنگ معیاری قومیت در افغانستان شناخته نشده، بلکه طبق قانون نژاد و تبار معیار قومیت به رسمیت شناخته شده اند. چون دونوع فرهنگ داریم یکی فرهنگ عام که شامل دین و قانون و زبان و مذهب است. اگر قومیت به اساس این نوع فرهنگ شناخته میشد. باید تمام اقوام افغانستان و حتی تمام مسلمان در کشوری هایی مختلف یک قوم شناخته میشد. ثانیا فرهنگ خاص و خورد است، که شامل لهجه و رسم و رواج …..اینها میشود. که این نوع فرهنگ از ولایت تا ولایت از قریه تا قریه از ولسوالی تا ولسوالی فرق میکند. اگر قوم به اساس چنین فرهنگی برسمیت شناخته میشد پس هزاران قوم وجود داشت. دوم کسانیکه از اقوام در خارج و کشور های مختلف زندگی میکند با وجودیکه زبان و بعضی فرهنگ آن کشور ها پذیرفته اند اما قومیت خود را حفظ کرده اند. دگر اینکه من یک باری با مردم بلوچ و براهوی و گوجر و پشه ای و نورستانی صحبت کردم گفتم شما اصلا وجود دارید گفتند بلی با ما پشتون ها از هر جهت و از هر نگاه فرهنگی مشترک داریم ولی قومی مستقل هستیم. حتی گفته میشود براهوی و بلوچ ها فرهنگ یکسان دارند عمو زاده همدیگرند ولی قوم مستقل شناخته شده اند. سادات که از هر نگاه و ذاتا با هزاره ها و بیات ها و قزلباش ها و سایر اقوام تفاوت دارند باید قوم مستقل درج شود. مستقل شناخته نشود بی هویتی سادات و جنجال بر سری حق و سهمیه بندی بین سادات و هزاره ها به توهین و تحقیر کشانیده خواهد شد. مادام العمر باید فرزندان سادات منت گذاری مردم هزاره را با بی عزتی تحمل کند. نباید دیگر نان و چوکی و مقام و منصب و افتخار و عزت سادات را مردم هزاره از خود بداند و تمام بد بختی های خود را به گردن سادات بی اندازند. کم یا زیاد هر چیز مال خود قوم باشد بهتر است. باز میگویم مردم هزاره را با یک یک لهجه ای هزارگی که انهم در تمام هزارجات فرق میکند صاحب فرهنگ و اصلیت و سابقه دار و صاحب همه چیز درست نکنید و همچنان سایر اقوام را، و سادات را فرع و زیر مجموعه دیگران دیگران قرار ندهید. وحدت بین سادات و همه اقوام بجایی خودش، ولی نه اینکه دیگران گویا از ابتدا خلقت و ذاتا صاحب هویت بوده و سادات به تازگی میخواهد صاحب هویت شود چنین بیان نکنید. نویسندگان آنها تلاش میکنند سادات را بی اصلیت و بی فرهنگ و بی تاریخ و فرعی و بدون حق و بدون ظرفیت قومی و بدون هیچ چیزی و حاشیه ای جدا شده از اصلیت هزاره نشان دهد و شما هم عین کار انها را نکنید. بلکه سادات را با اصلیت و تاریخ و تبار و حق همه چیز شان بدون که به تفرقه دامن بزنید برابر با اقوام دیگر مطرح کنید. بلکه همه اقوام هویت خودشان را همیشه داشته است. حالا میخواهد رسما در اسناد ملی طبق قانون جدید ثبت شود. اینکه بعضی میخواهد بعضی اقوام را نادیده بگیرند و هویت قوم دیگر را از راهی بر آن تحمیل کند هرگز در این دوران آزادی و دموکراسی و حقوق بشر و شهروندی قابل قبول نیست.
منوی مطالب
Menu